De SCHLACHTER 31 Viele aber aus der Volksmenge glaubten an ihn und sprachen: Wenn der Christus kommt, wird er wohl mehr Zeichen tun als die, welche dieser getan hat?
Die Sprache Farsi, Persisch, Parsi
Farsi TPV 31 ولی عدّهٔ زیادی به او ایمان آوردند و میگفتند: «آیا وقتی مسیح ظهور كند از این شخص بیشتر معجزه مینماید؟»
Die Sprache Dari, Persisch
Dari TDV08 31 ولی عدۀ زیادی به او ایمان آوردند و می گفتند: «آیا وقتی مسیح ظهور کند از این شخص بیشتر معجزه می نماید؟»
Die Sprache Pashtu
Pashtu ۳۱ خو بيا هم په خلقو کښے ډيرو په هغۀ ايمان راؤړو اَؤ هغوئ وئيل چه ”کله چه مسيح راځى نو آيا هغه به دَ دے سړى نه زياتے مُعجزے څرګندے کړى څۀ؟“
Die Sprache Arabisch
Arab AVD 31 فَآمَنَ بِهِ كَثِيرُونَ مِنَ ٱلْجَمْعِ، وَقَالُوا: «أَلَعَلَّ ٱلْمَسِيحَ مَتَى جَاءَ يَعْمَلُ آيَاتٍ أَكْثَرَ مِنْ هَذِهِ ٱلَّتِي عَمِلَهَا هَذَا؟».
3اگر تمام دارائی خود را به فقرا بدهم و حتی بدن خود را در راه خدا به سوختن دهم، اما محبت نداشته باشم، هیچ فایده ای عاید من نخواهد شد.
4محبت بردبار و مهربان است. در محبت بدبینی و خودبینی و تکبر نیست. 5محبت رفتار ناشایسته ندارد. خودخواه نیست. خشمگین نمی شود و کینه به دل نمی گیرد. 6محبت از ناراستی خوشحال نمی شود ولی از راستی شادمان می گردد. 7محبت در همه حال صبر می کند و در هر حال خوش باور و امیدوار است و هر باری را تحمل می کند.
8پیشگویی از بین خواهد رفت و سخن گفتن به زبان ها خاتمه خواهد یافت و بیان معرفت از میان می رود، اما محبت هرگز از میان نخواهد رفت. 9عطایایی مانند معرفت و پیشگویی، جزئی و ناتمام است. 10اما با آمدن کمال، هر آنچه جزئی و ناتمام است از بین می رود.
11موقعی که طفل بودم طفلانه حرف می زدم و طفلانه فکر می کردم و دلیل می گفتم. حالا که بزرگ شده ام از روش های طفلانه دست کشیده ام. 12آنچه را اکنون می بینم مثل تصویر تیره و تار آئینه است ولی در آن زمان همه چیز را روبرو خواهیم دید. آنچه را اکنون می دانیم جزئی و ناکامل است ولی درآن زمان معرفت ما کامل خواهد شد یعنی به اندازۀ کمال معرفت خدا نسبت به من!
13خلاصه این سه چیز باقی می ماند: ایمان و امید و محبت، ولی بزرگترین اینها محبت است.
13ای برادران، شما به آزادی خواسته شده اید، ولی نگذارید که این آزادی به بی بند و باری برای بر آوردن هوسهای جسمانی شما تبدیل گردد، بلکه با محبت یکدیگر را خدمت کنید.
17و خدا عطا فرماید، که مسیح از راه ایمان شما در قلب های تان ساکن شود و دعا می کنم، که در محبت ریشه دوانیده و بر پایۀ محبت بنا شوید 18تا با همۀ مقدسین قدرت داشته باشید پهنا و درازا و بلندی و عمق محبت مسیح را بفهمید 19و آن محبت را دریابید (اگرچه مافوق فهم بشر است) تا از پُری کامل خدا کاملاً پُر شوید.
20اگر کسی بگوید: «من خدا را دوست دارم.» در حالیکه از برادر خود نفرت دارد، دروغگو است؛ زیرا اگر او برادری را که دیده است دوست ندارد، محال است خدایی را که ندیده است، دوست بدارد.
27اما به شما که سخن مرا می شنوید می گویم: به دشمنان خود محبت نمایید، به آنانی که از شما نفرت دارند نیکی کنید. 28برای آنانی که به شما دشنام می دهند دعای خیر کنید. برای آنانی که با شما بدرفتاری می کنند دعا کنید.
3اگر همۀ دارایی خود را صدقه دهم و تن خویش به شعلههای آتش بسپارم، امّا محبت نداشته باشم، هیچ سود نمیبرم.
4محبت بردبار و مهربان است؛ محبت حسد نمیبرد؛ محبت فخر نمیفروشد و کبر و غرور ندارد. 5رفتار ناشایسته ندارد و نفع خود را نمیجوید؛ به آسانی خشمگین نمیشود و کینه به دل نمیگیرد؛ 6محبت از بدی مسرور نمیشود، امّا با حقیقت شادی میکند. 7محبت با همه چیز مدارا میکند، همواره ایمان دارد، همیشه امیدوار است و در همه حال پایداری میکند.
8محبت هرگز پایان نمیپذیرد. امّا نبوّتها از میان خواهد رفت و زبانها پایان خواهد پذیرفت و معرفت زایل خواهد شد. 9زیرا معرفت ما جزئی است و نبوّتمان نیز جزئی؛ 10امّا چون کامل آید، جزئی از میان خواهد رفت. 11آنگاه که کودکی بیش نبودم، چون کودکان سخن میگفتم و چون کودکان میاندیشیدم و نیز چون کودکان استدلال میکردم. امّا چون مرد شدم، رفتارهای کودکانه را ترک گفتم. 12آنچه اکنون میبینیم، چون تصویری محو است در آینه؛ امّا زمانی خواهد رسید که روبهرو خواهیم دید. اکنون شناخت من جزئی است؛ امّا زمانی فرا خواهد رسید که به کمال خواهم شناخت، چنانکه به کمال نیز شناخته شدهام.
13و حال، این سه چیز باقی میماند: ایمان، امید و محبت. امّا بزرگترینشان محبت است.
17تا مسیح به واسطۀ ایمان در دلهای شما ساکن شود، و در محبت ریشه دوانیده، استوار گردید، 18تا توان آن بیابید که با همۀ مقدسین، به درازا و پهنا و ژرفا و بلندای محبت مسیح پی ببرید 19و آن محبت را که فراتر از معرفت بشری است، بشناسید – تا از همۀ کمالات خدا آکنده شوید.
18در محبتْ ترس نیست، بلکه محبتِ کامل ترس را بیرون میراند؛ زیرا ترس از مکافات سرچشمه میگیرد و کسی که میترسد، در محبت به کمال نرسیده است.
20اگر کسی ادعا کند که خدا را محبت مینماید امّا از برادر خود نفرت داشته باشد، دروغگوست. زیرا کسی که برادر خود را، که میبیند، محبت نکند، نمیتواند خدایی را که ندیده است، محبت نماید.
9محبت خدا اینچنین در میان ما آشکار شد که خدا پسر یگانۀ خود را به جهان فرستاد تا به واسطۀ او حیات داشته باشیم.
27«امّا ای شما که گوش فرا میدهید، به شما میگویم که دشمنان خود را محبت نمایید و به آنان که از شما نفرت دارند، نیکی کنید. 28برای هر که نفرینتان کند برکت بطلبید، و هر کس را که آزارتان دهد دعای خیر کنید.